کد خبر : 96789
تاریخ انتشار : یکشنبه 10 تیر 1403 - 21:29
1 بازدید بازدید

غم انگیزترین دلنوشته ویژه شهادت امام حسن مجتبی (ع) سال ۱۴۰۳

غم انگیزترین دلنوشته ویژه شهادت امام حسن مجتبی (ع) سال ۱۴۰۳

دلنوشته شهادت امام حسن مجتبی (ع) / دلنوشته تسلیت شهادت امام حسن مجتبی (ع) / دلنوشته شهادت امام حسن (ع) / دلنوشته درباره شهادت امام حسن مجتبی (ع)

۸۲ / ۱۰۰

دلنوشته شهادت امام حسن مجتبی (ع)

در این مقاله از مجله اینترنتی  اسکیمو، مجموعه ای از دلنوشته شهادت امام حسن مجتبی (ع) را برای شما عزیزان آورده ایم. با ما همراه باشید.

دلنوشته تسلیت شهادت امام حسن مجتبی (ع)

سلام، آشنایِ غریب، مهربانِ غریب، بزرگ زاده غریب!

سلام، مزار بی‌چراغ، تربت بی‌زایر، بهشت گمشده!

سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!

سلام، سینه شعله‌ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!

سلام، امام غریب من!

آمده‌ام؛ با تمام دلم، با قدم‌های احساسم، با حضور هر چه تمام ارادتم.

آمده‌ام؛ تا فانوس‌های روشن اشک‌هایم را، بر مزار بی‌چراغت، بیاویزم!

آمده‌ام؛ تا شریک غربت بی‌نهایتت باشم.

آمده‌ام ـ کبوترانه آمده‌ام ـ تا از دستان مهربانت، آب و دانه بدهی!

آمده‌ام؛ با دسته دسته یا کریم‌های اخلاص و محبّت، تا شاید لحظه‌ای در گنبد نگاه مهربانت، پناه گیرم.

ای کریم اهل بیت! حالا این من و این وسعت بی‌حدّ و مرزِ لطف تو.

این دلِ کوچک من و این عنایت بزرگ تو. این گدای غریب و این هم، سلطان غریب؛ بزم غریبانه‌مان جور است.

دلنوشته شهادت امام حسن مجتبی (ع)

دلنوشته درباره شهادت امام حسن مجتبی (ع)

از کجای این مدینه سراغ تو را نگیرم که هر کوچه، شمیم نفس تو را گرفته؟

از کدام کوچه بگذرم که هوای غربت تو، هوایی‌اش نکرده باشد؟!

به کدام حادثه بگریزم که از مرثیه مظلومی تو، زمزمه آشفته و داغدار نداشته باشد؟!

با اینکه هُرِم کرامت دست‌های تو هنوز در این کوچه‌ها، دل ‌آدم را گرم می‌کند، اما باز حکایت تو برای این مردم پر از نشانه و آیاست؛ پر از انگاره ‌های تردید و دو دلی است. این را هم به حتم، مثل خیلی ‌چیزهای دیگر از پدرت ـ ابوتراب ـ به ارث برده‌ای.

انگار در این بیغوله‌ های تاریک تاریخ ‌نشینْ، کسی حرفی از آفتاب برای این جماعت نزده است.

جدیدترین اس ام اس های ولادت امام هشتمین امام رضا

انگار کسی برای اوج، بالی به آسمان نگشوده و جرعه‌ای برای رفعِ عطشِ دیرینه ‌اش، سراغ سرچشمه ‌ها را نگرفته است. انگار اینجا جواب سؤال هر اقاقی، چیدن است.

چگونه است اینجا که هر که باشکوه‌ تر است، خانه خاکی‌ تری دارد و نام باشکوهش را نمی‌شود با صدای بلند، آواز داد و نمی‌شود از او بی ‌واهمه حرف زد و گفته‌ های نابش را میان دایره حقیقت، به رخِ دروغ ‌های ابن ابی‌ سفیانی کشید؟!

و چرا نمی‌شود اینجا، میان حق و باطل را ـ که چه ‌قدر دست بر گردن هم، به هم شبیه شده‌اند ـ فاصله انداخت، تا کسی صَلاح را برای اِصلاح، ننگ نداند و مبارزه مغلوبه و بی‌ ثمر را، نشانه ترس؛ که صلح و جنگ در مرام آفتاب، جز برای اعتلای رسم خورشید، معنای دیگری ندارد. حالا هر که، هر چه می‌خواهد درشت بگوید و بی‌پایه ببافد.

حالا من مانده‌ام و این مدینه، با این کوچه ‌های فاصله گرفته از آسمان، با این غربتی که زل ‌زده در چشمان این حرم بی‌ گنبد و مناره؛ با ناله‌های سوزناکی که از خاطره خانه‌ های بنی‌ هاشم می ‌وزد.

دوباره داغی دیگر بر پیشانی پینه بسته ‌این شهر و ننگی بر دامن آلوده نفاق و این پیکر فرزند ریحانه رسول است که بی‌جان و مسموم، میان حجره دربسته خیانت جعده، بر زمین نقش بسته و این پاره ‌های جگر آسمان است که در میان این تشت، به بازگویی واقعه نشسته است.

باید بروم… باید بروم دوباره در بقیع دل. انگار کسی دارد مرثیه غربت مجتبی‌ را می‌خواند… باید بروم…

 

دلنوشته در مورد شهادت امام حسن مجتبی (ع)

بقیع، در خلوت غریبانه اش دل به صدای مردی سپرده است؛ مردی که خدا، بسیار دوستش دارد.

ماه، رخسار به خاک مزاری نهاده، که مدت هاست روشنای هیچ شمعی را حس نکرد، سوسوی هیچ فانوسی را نشنید و گرمایِ هیچ اشکی را لمس نکرد. مزاری که مثل صاحب غریبش، غریب است. تنها حضور اشک های یک مرد را می فهمد.

یک تکّه از آسمان است، که در دل خاک پنهان است. یک سهم از بهشت است، که در بقیع گم شده است. یک سوره از قرآن است، که قرن ها تلاوت نشد، جز با لب و زبان همین مرد؛ همین مرد که چهره بر خاک گذارده و غریبانه ترین عاشقانه ها را در فراق آن غربت بی نهایت، سر داده است!

تبریک روز دانشجو به دخترم و پسرم با عکس نوشته زیبا

دلنوشته شهادت امام حسن مجتبی (ع)

متن ادبی شهادت امام حسن مجتبی (ع)

تو غریب، من هم غریب.

امّا … نه! غربت من کجا و غریبی تو کجا! آخر شما، غربتت را هم از پدر به ارث برده‌ای و هم از مادر مولای من! چگونه می‌شود زینت شانه‌های پیامبر باشی، خون علی و فاطمه در رگ‌هایت جاری باشد، سید جوانان اهل بهشت باشی و آن وقت، این روزگار نامرد، دل به عشقت نسپارد.

امام مظلوم من! چند بار از پشت، خنجر خورده‌ای؟! چند بار نیش سوزناک خیانت را چشیده‌ای؟! چند بار …؟ انگار قصّه غربت شما پایان ندارد! آقا! زهری که بر جگرت نشست، تنها زهر جعده نبود؛ زهر بدعتی بود که مسیر عشق را عوض کرد. وقتی که دل به این بدعت بسپرند، عجیب نیست این‌که حتی در کنار همسفر زندگیت، غریب باشی!

یا کریم اهل‌بیت! تو بزرگ‌تر از آن بودی که در ذهن کوچک بشر بگنجی.

 همچنین ببینید:متن اس ام اس رحلت پیامبر و شهادت امام حسن مجتبی (ع)

دلنوشته درباره امام حسن مجتبی (ع)

آخر، غربت هم اندازه ‏ای دارد، صبر هم حدی دارد، غم هم… آه! چه بگویم از غم‏ های بی‏کران تو ای پیشوای غریب!؟

گفتم: غریب؟ چه کنم که حروف، غیر از این توانی برای بیان حال تو ندارد؛ وگرنه کجا با یک کلمه می‏شود به عمق غربت تو رسید؟ حال تو را چه کسی جز خدای تو می‏داند؟ تو حتی در میان اهل خانه خود غریب بودی و نگاه غمگینت را حتی از همسرت می‏پوشاندی.

دلت شده بود خانه دردهای نگفتنی. جز به خواهرت، به چه کسی می‏توانستی اعتماد کنی؛ آن‏گاه که ظرف طلب کردی برای فوران درد این سال‏ها؟

سال‏ها بود زهر در کام داشتی و دم برنمی ‏آوردی.

سال‏ها بود به هر بهانه ‏ای راه خانه مخفی مادر را پیش می‏گرفتی و زائر شبانه ‏اش بودی، دردت را به خاک او که نمی‏گفتی، دیگر چه کسی می‏توانست مرهم زخم‏ هایت باشد؟

سال‏ها بود حتی برای زیارت مزار جدت باید از ازدحام نگاه ‏های مرموز و پرکینه ‏ای عبور می‏کردی و خود می‏دانستی معنی آن نگاه ‏ها را.

متن و پیام تبریک روز نوجوان 1402| عکس روز نوجوان مبارک

سال‏ها بود پشت صبر را به خاک رسانده بودی و طاقت برایت شده بود لهجه هر مصیبتی.

با این حال، هر که از هر کجا بی ‏نصیب می‏ماند، راه خانه تو احاطه‏ اش می‏کرد و ناگاه، خود را جلوی دروازه کرامت تو می‏دید و بی ‏پروا طلب می‏کرد حاجتش را.

آخر می‏دانست کریمی و به این صفت از همه به جدت شبیه‏ تری؛ حتی چهره نورانی‏ ات، همه را مسافر روزهای خوش مدینه با رسول می‏کرد.

از کوچه که می‏گذشتی، هر کس به بهانه ‏ای در مسیر راهت می ‏ایستاد تا لحظه ‏ای، جلوه ‏ای از بهشت را در سیمای ملکوتی تو ببیند و تو با آن لبخند بی‏ ریا و مهربانت به او سلام کنی؛ درست مثل جد بزرگوارت.

با این همه، تو در شهر خودت هم غریب بودی و در خانه ‏ات و در میان دوستان.

حالا چگونه می‏شود این همه غربت را با یک کلمه تصویر کرد، امام مظلوم و غریب ما، امام حسن مجتبی .

دلنوشته شهادت امام حسن مجتبی (ع)

دلنوشته ای برای شهادت امام حسن مجتبی (ع)

وقتی قبر مطهّرت را آنگونه غریبانه در زیر آفتاب و باران و دستخوش ستم روزگار می‌نگریم، بر آن تربت غریب، آن خانه درهم شکسته تنها مانده در آفتابِ خاموش بقیع، ـ که فریادگر تمامی قرون و رسوا کننده همه ملحدان است ـ جگرهامان در شعله‌های حزن و خشم می‌لرزد و سینه‌هامان از آن همه غربت و خاموشی، غمگسار می‌شود.

کیست که خاک مقدست را آنگونه بنگرد و تحمل آن همه درد و رنج را داشته باشد. آن کیست که گنجینه آرزوها و کانون محبتش را در غربت بقیع چنین به یغما رفته ببیند و دامن صبرش از دست نرود و شانه‌های تحملش درهم نشکند و دل دردمندش ننالد و چشم خون پالایش نگرید.

منبع:دلگرم

به این نوشته از ۵ چند امتیاز می دهید؟
۸۲ / ۱۰۰
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار

عکس

تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب
advanced-floating-content-close-btn