متن مجری عید قربان
![متن مجری عید قربان متن مجری عید قربان](https://www.skimo.ir/wp-content/uploads/2024/06/665cc5ff54a97-160x100.jpg)
متن مجری عید قربان , متن مجری گری عید قربان , متن مجری عید سعید قربان , متن مجری برای عید قربان, متن مجری جشن عید قربان , متن مجری عید قربان برای مدرسه
فهرست مطالب
در این مقاله از مجله اینترنتی اسکیمو،مجموعه ای از متن مجری عید قربان را برای شما عزیزان آورده ایم. تا انتها با ما همراه باشید.
متن مجری گری عید قربان
متن آغاز کلام برای عید قربان
به نام آنک جان را نور دین داد
خرد را در خدا دانی یقین داد
خداوندی که عالم نامور زوست
زمین و آسمان زیر و زبر زوست
(عطار نیشابوری، اسرارنامه)
اللهم صل علی محمدٍ و آل محمدٍ و عجل فرجهم.
ای دوست شیرینم!
گوش جان باز کن و بشنو که امروز نهیب ابراهیم خلیل، از منا برخاسته و در جهان طنین افکنده و ندا میدهد که باید از تعلقات دنیوی برید، و فقط به خدا دل بست. زیرا تنها اوست که لایق وابستگی حقیقی است. بنگر که من چگونه تنها پسرم، اسماعیلم، را در برابر معبود هیچ پنداشتم و به قربانگاه بردم.
امروز، عید قربانی کردن نفس است و گذشتن از غیر خدا؛ امروز، روز آغاز بندگی و شکوه زندگی است.
برخیز تا با ارمغان جان عزم میعادگاه جانان کنیم و به نشانهی ایمان، بر سر هرچه غیر رحمان است فریاد زنیم و به گاه رسیدن، از آن خدای اهل کبریا و عظمت، و شایستهی بخشش و قدرت و سلطنت چنین طلب کنیم:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ خَیْرَ ما سَئَلَکَ بِهِ عِبادُکَ الصَّالِحُونَ وَ اعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ الْمُخْلَصُونَ»
(از دعای عید سعید قربان)
سلام بر ابراهیم خلیل (ع)، اسوهی عبودیت و بندگی و منادی عشق و دلداگی؛ و سلام بر اسماعیل نبی که سرسلسلهی جانسوختگان و فناشدگان در راه پروردگارست.
و سلام بر پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر (عج) آخرین پرچمدار سلالهی نور و رحمت.
هزار سلام و درود و آفرین پیشکش به شما یاران همدل و دوستان فاضل باد که رهروان راستین ابراهیم و اسماعیلید.
اینجانب ………….. افتخار دارم که در این عید باشکوه به عنوان مجری برنامه در خدمت شما سروران گرانقدر باشم.
منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز
(حافظ)
این روز مسعود و این عید سعید بر شما فرخنده و خجسته باد.
متن میان برنامه برای عید قربان
میان برنامه (حدیث)
امام جواد (ع) میفرمایند:
در روز عید قربان چیزی با فضیلت تر از پنج کار نیست: قربانی کردن، یا راه رفتن در جهت نیکی به پدر و مادر یا خویشاوندی که قطع رحم کرده تا به او چیزی ببخشد و آغاز سلام کند، یا مردی که از بهترین جای قربانیش به دیگران اطعام کند و بقیه آن را به همسایگان از یتیمان و بیچارگان و بردگان بدهد و از اسیران دلجویی کند.
(منبع: خصال، جلد ۱، صفحه ۲۹۸)
میان برنامه (شعر)
دل سفر کن در منا و عید قربان را ببین
چشمههای نور و شور آن بیابان را ببین
گوسفند نفس را با تیغ تقوی سر ببر
پای تا سر جان شو و رخسار جانان را ببین
سفره ی مهمانی خاص خدا گردیده باز
لالهی لبخند و اشک شوق مهمان را ببین
دیو نفس از پا درافکن، سنگ بر شیطان بزن
هم شکست نفس را، هم مرگ شیطان را ببین
روی حق هرگز نگنجد در نگاه چشم سر
چشم دل بگشا جمال حی سبحان را ببین
«شاعر: استاد غلامرضا سازگار»
میان برنامه (دو بیتی)
خوشا آنان که با حق آشنایند
مطیع محض فرمان خدایند
چو ابراهیم اسماعیل خود را
فدای امر الله می نمایند
«شاعر: ؟»
هدیه به تمام عاشقان و شیفتگان و سوختگان معبود، صلواتی محمد پسند ختم کنید.
میان برنامه (شعر)
عید قربان، عید قرب و تقرب است؛ عید از جان گذشتن و به جانان رسیدن. و چه زیبا گفتهاند که:
بندگی کن تاکه سلطانت کنند
تن رها کن تا همه جانت کنند
سر بنه در کف، برو در کوى دوست
تا چو اسماعیل، قربانت کنند
بگذر از فرزند و مال و جان خویش
تا خلیل الله دورانت کنند…
«شاعر: سید عباس حسینی جوهری»
میان برنامه (شعر)
نشانم ده صراط روشنم را
خودم را، باورم را، بودنم را
خداوندا من از نسل خلیلم
به قربانگاه می آرم «منم» را
«شاعر: ؟»
میان برنامه (کلام رهبر)
اگر به حکمت مندرج در عید قربان توجه شود، خیلی از راهها برای ما باز میشود. در عید قربان یک قدردانی بزرگ الهی نهفته است از پیامبر برگزیدهی حضرت حق، حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) که آن روز ایثار کرد.
بالاتر از ایثار جان، در مواردی، ایثار عزیزان است. او در راه پروردگار، به دست خود عزیزی را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانی که خدای متعال بعد از عمری انتظار، در دوران پیری به او داده بود.
این ایثار و این گذشت، یک نماد است برای مؤمنانی که میخواهند راه حقیقت را، راه تعالی را، راه عروج به مدارج عالیه را طی کنند. بدون گذشت، امکان ندارد. همهی امتحانهایی که ما میشویم، در واقع نقطهی اصلیاش همین است؛ پای یک ایثار و یک گذشت به میان میآید.
گاهی گذشت از جان است، از مال است؛ گاهی گذشت از یک حرفی است که کسی زده است، میخواهد با اصرار و لجاجت پای آن حرف بایستد؛ گاهی گذشت از عزیزان است؛ فرزندان، کسان.
امتحان یعنی عبور از وادی محنت. یک محنتی را، یک شدتی را جلوی پای یک انسانی یا یک ملتی میگذارند؛ عبور از این محنت، امتحان است.
اگر توانست عبور کند، به آن منزل مقصود میرسد؛ اگر نتوانست – نتوانست استعداد مندرج در وجود خود را بروز دهد، نتوانست بر هوای نفس غالب بیاید و عبور کند – میماند؛ امتحان این است.
(بیانات در دیدار مردم اصفهان در روز عید قربان سال ۸۹)
میان برنامه (متن ادبی برای عید قربان)
عید قربان، عید سر نهادن به فرمان معشوق و معبود است. عید از خود گذشتن و تعلقات دنیا را، هرچه هست، فدا کردن.
باید چنان ابراهیم، همهی دار و ندار خود را به مسلخ عشق برد و از سر شوق و دلدادگی، بی هیچ چشم داشتی، آن را در راه یار فدا کرد.
باید گذشت، تا لطف حق را عیان دید. باید سر نفس را برید تا در این میدان سربلند شد.
باید اسماعیل وار چشم بر دنیا بست و به فرمان دلدار گردن نهاد.
چرا که در وادی عشق اما و اگر آوردن مقبول نیست. عاشق هرگز خود را شایستهی پرسیدن از چرایی میل معشوق نمیداند. او تنها در پی برآوردن حاجت یار است.
و از همین رو بود که اسماعیل هیچ نپرسید و با تمام جان به قربانگاه رفت.
و در این هنگامه است که معشوق تو را میپسندت و جانت را از شراب عشق سیراب میکند. چنان که ابراهیم و اسماعیل را پسندید و چنین کرد.
و آنگاه است که خطاب به تو میگوید:
به من گو حاجت خود را، اجابت میکنم آنی
طلب کن آنچه میخواهی، مهیا کردنش با من…
(شاعر: ژولیده نیشابوری)
اگر مایلید اجرای جشن عید قربان را به یک مجری توانمند و حرفهای بسپارید از طریق این فرم با آقای صحنه در ارتباط باشید.
حسن ختام
دعا می کنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا می کنم در بیابان عشق
بهاری ترین فصل ایمان شوی
(شاعر: ؟)
دلت تا به ابد وصل خدایی باشد که همین نزدیکی است.
یا علی مدد؛ خدانگهدار…
متن مجری برای عید قربان
کنون، ابراهیمی و اسماعیلت را به قربانگاه آوردهای. اسماعیل توکیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ شغلت؟ پولت؟ خانهات؟ باغت؟ اتومبیلت؟ خانوادهات؟ علمت؟ درجهات؟ هنرت؟ روحانیتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانیت؟ زیباییات؟ و …. من چه میدانم؟
این را باید خود بدانی و خدایت. من فقط میتوانم نشانیهایش را به تو بدهم، آنچه تو را در راه ایمان ضعیف میکند، آنچه تو را در راه مسئولیت به تردید میافکند، آنچه دلبستگیاش نمیگذارد تا پیام حق را بشنوی و حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به توجیه و تاویلهای مصلحتجویانه و… به فرار میکشاند و عشق به او کور و کرت میکند
و بالاخره آنچه برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم وارت را از دست میدهی، او اسماعیل تو است! اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد یا یک شیئی، یا حالت، یا یک وضع، و یا حتی یک نقطه ضعف! تو خود آن را هر که هست و هر چه هست باید به منی آوری و برای قربانی انتخاب کنی.
در ابتدای برنامه توجه شما را به شنیدن آیات نورانی قرآن کریم جلب میکنم.
متن مجری جشن عید قربان
عید قربان است. فصل بیرون راندن دلبران خاکی از «حَرَم خدا». فصل دل بریدن، فصل گشودن زنجیرهایی است که پا بست پروازمان شده است.
عیدانه این سخن آفریدگار مهربان را به جان می سپاریم که فرمود: «وَ عِزَّتی و جَلالی لَأقْطَعَنَّ أملَ کُلِّ مَنْ یُؤَمِّلُ غَیْری بِالیَأْسِ» به عزّت و جلال خودم سوگند که امید هر کس را که به غیر من امید بندد به نومیدى مى کشانم.
مهربان خدای من نومیدی از مردمان را میهمان دلم می کند تا به درگاه عزتش بازگردم. عزیز باشم و سرفراز. پس عهد میکنم با او که به فقیران درگاهش دل نبندم ، دستم را جز به غنای درگاهش دراز نکنم.
طمع و هوس را که به بندگی شیطانیان می کشاندم در پیشگاهش قربانی گردانم. و می دانم که قربانی جز این نیست چنان که امام سجاد(ع) فرمود: «آیا هنگام قربانی، نیت کردی که حنجره طمع را ذبح کنی؟ اگر این کار را نکردی، پس قربانی نکرده ای»
خدایا یاریم فرما تا بند علایق را بگشایم و لایق درگاهت گردم.
عید قربان است ای یاران گل افشانی کنید
در منای دل وقوف از حج روحانی کنید
تا نیفتاده است جان در پنجۀ گرگ هوا
گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید
سنگ ها از مشعر وصل الهی کرده جمع
جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید
در مسیر وجه ربّک پای جان بگذاشته
گام اول در هوالهو خویش را فانی کنید
متن مجری عید سعید قربان
آفرید دل را و در گلوی دل، عطش عشق را چشاند؛ عشقی که از زلالین احساس ها جاری می شود و در چشمه ساران روزها می جوشد؛ روزگارانی که به رنگ انتظار بودند و روزهایی که ثمره انتظارند.
قطره قطره «مجاب» می شود دلی که روزی دعایش «مستجاب» شده بود و اینک حبیبش دستور به قربانی میوه اجابتش می دهد. اینجاست که عشق با توان عشق تکثیر می شود و دست بر شانه دل می گذارد و به یاری او برمی خیزد.
برمی خیزد به سمت رؤیایی که از رستگاری او تصویر شد؛ تصویری که عطش عشق را سیراب خواهد کرد و دگربار انعکاس راز «إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» را از فرشته ها خواهد شنید.
پلکی به رنگ اتفاق، اتفاقی که از گلو آغاز می شود و خنجر برای حنجر میوه انتظار تیز می کند. میوه ای که زمزمه آمدنش در کویری ترین روزهای زندگی، زمزم حیات را برپا کرد.
مسلخی به بهانه عشق، عشق و عشق و دیگر هیچ! جان است که جانان را عاشقانه دوست دارد و می گذرد؛ حتی از ثمره جانش، فرزندش، اسماعیلش. رؤیا نیست، اتفاقی به صداقت حقیقت است؛ حقیقتی که با نبض نبض اسماعیل گره خورده؛ حقیقتی که باری دیگر ابراهیم را به قبولی در امتحان های الهی خواهد رسانید.
متن مجری عید قربان برای مدرسه
ورق بزن روزهای چشم های انتظاری ات را. دوباره تماشا کن خاطره تبسم های کودکانه اش را. حس کن ترنم بهشت وجودش را. از جولان گاه عاطفه رد شو و به رازهای بی شکیبت چشمانت فرصت بارش نده، از اینک به یادواره بیندیش؛ یادواره ای برای قربانی؛ قربانی فرزند برای عشق!
بپوشان جامه عاشقی بر قامت لایقت؛ قامتی که لایق بندگی است و خاکساری. شیطان برای تبخیر اراده ات به دلت هجوم خواهد آورد. غفلت و تردید محاصره ات می کنند، اما لحظه ای نهراس! عاشقی پیشه کن؛ که عشق سزاوار دلت است و بس؛ که مهربان فرزندت اسماعیل است و بس!
به بردباری اسماعیل بیندیش و هزاران نوری که از بازتاب اطاعتش آن سوی کهکشان ها را روشن کرده است و این سو دل عاشق تو را. خنجر در دست بگیر و به روشنای گلویش نگاه کن، به تصنیف بندگی گوش کن.
دخیل ببند به یاری پروردگارت. آری، تکلیف شانه هایت بسی سنگین است، اما محبوب تو آن قدر بزرگ است که با موج موج مهربانی تو را در آغوش رحمتش شگفت زده خواهد کرد.
منبع:دلگرم
برچسب ها :عید قربان ، متن مجری برای عید قربان ، متن مجری جشن عید قربان ، متن مجری عید سعید قربان ، متن مجری عید قربان ، متن مجری عید قربان برای مدرسه ، متن مجری گری عید قربان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰