داستان زیبای باغچه مادربزرگ

داستان زیبای باغچه مادربزرگ

داستان زیبای باغچه مادربزرگ مجله سر گرمی اسکیمو: یکی بود یکی نبود. مادر بزرگ یه باغچه قشنگ داشت که پراز گل های رنگارنگ بود. ازهمه ی گل ها زیباتر گل رز بود. البته اون به خاطر زیباییش مغرور شده بود و با بقیه گل ها بدرفتاری می کرد. یک روز دوتا دختر کوچولو وشیطون که

قصه کودکانه فیل کوچولوی بادکنکی

قصه کودکانه فیل کوچولوی بادکنکی

قصه کودکانه فیل کوچولوی بادکنکی مجله سر گرمی اسکیمو:فیل کوچیکه، با یک شکم گرد و قلمبه، وسط علفزار ایستاده بود. باد که می‏آمد، پیچ‏پیچ‏پیچ می‏خورد به راست. پیچ‏پیچ‏پیچ می‏خورد به چپ. باز برمی‏گشت سرجایش.آهو توی علفزار می‏دوید که به فیل کوچکیه رسید. دوروبرش چرخی زد و گفت: «فیلچه! فیل کوچیکه! تو دیگر از کجا پیدایت

حکایت زیبای مرد فقیر

حکایت زیبای مرد فقیر

 حکایت زیبای مرد فقیر مجله سر گرمی اسکیمو:در روزگاران قدیم مرد فقیری زندگی می کرد که تمام دارایی اش  یک دست  لباسی بود که به تن داشت و کیسه ای برای گدایی شهری به شهری و از روستایی به روستایی دیگر می رفت و گدایی می کرد. مردم هم به او لقمه نانی می دادند، او

داستان آموزنده ملخک بی ادب

داستان آموزنده ملخک بی ادب

  یکی بود یکی نبود. ملخک سر به سر خانم قد قدا می گذاشت و دانه  جوجه ها را می برد و می خورد.قد قدا می ترسید که جوجه هایش گرسنه بمانند. روز اول که قدقدا خانم، ملخک را سر سفره غذایش دید گفت: یک دانه گندم بردارو ببر. قابلی ندارد. ملخک یکی خورد و

قصه کودکانه مامان من کجاست؟

قصه کودکانه مامان من کجاست؟

قصه کودکانه مامان من کجاست؟ یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود.در مزرعه ای کوچک و زیبا اردکی تخم خود را شکست و بیرون آمد. اردک تا چشم هاش و باز کرد دنبال مامانش گشت از خودش پرسید: مامان من کجاست؟ اردک کوچولو تصمیم گرفت خودش بره و مامانش و پیدا کنه،

داستان زیبای برگه شعر من

داستان زیبای برگه شعر من

داستان زیبای برگه شعر من مجله سر گرمی اسکیمو:یکی بود یکی نبود . بهاره کوچولو نقاشی خوشگل کشیده بود ولی کاغذ نقاشی و گم کرده بود. بهاره این طرف را نگاه کرد، آن طرف را نگاه کرد. ولی پیدا نکرد؟ کاغذش را گم کرده بود همان که شعر توش نوشته بود و قرار بود سر

داستان زیبای فیل کوچولو

داستان زیبای فیل کوچولو

مجله سر گرمی اسکیمو:داستان زیبای فیل کوچولو یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود. تویِ دنیای بزرگ، در یکی از جنگلهای آفریقا، یک فیل کوچولو بود که با پدر و مادر و خواهرها و برادرهایش زندگی می کرد. روز که می شد، فیلها برای پیدا کردن غذا راه می افتادند.فیل کوچولو

کارهای یک بچه خوب (مخصوص خردسالان )

کارهای یک بچه خوب (مخصوص خردسالان )

کارهای یک بچه خوب خواب و بیداری بچه خوب همیشه شب زود می خوابد تا صبح زود بیدار شود بهداشت دهان و دندان بچه خوب همیشه قبل از خواب و صبح مسواک می زند. رعایت بهداشت بچه خوب همیشه قبل از غذا دستهایش را با صابون می شوید. نظم و ترتیب بچه خوب همیشه بعد

ماجرا هاو فانتزی های من (قسمت دوم)

ماجرا هاو فانتزی های من (قسمت دوم)

ماجرا هاو فانتزی های من (قسمت دوم) آبجی کوچولو من یه آبجی کوچولو دارم که فقط نه ماهشهاون منو خیلی دوس داره به حرفامم خوب گوش می کنه نکنه فکر می کنید الکی میگم اصلا هم اینجوری نیست میدونید چرا؟ چون من هر وقت که بهش میگم حالت چطوره خوشگله من بهم می خنده هروقت

ماجراهاو فانتزی های من (طنز نوجوان قسمت اول)

ماجراهاو فانتزی های من (طنز نوجوان قسمت اول)

ماجراهاو فانتزی های من جوجه تیغی همه میگن عموجون منو خیلی دوس داره واسه همینه که هی منو ماچ میکنه ولی من میگم عموجون منو دوس نداره چون اگه منو دوس داشت اول تیغای جوجه تیغی رو از صورتش می کند. بعد منو ماچ می کرد. شکلات اینم از چارپایهفکر کنم اینجوری بتونم جعبه شکلاتو

آخرین اخبار

عکس

تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب
advanced-floating-content-close-btn