داستان زیبای لاکی و فیلی
داستان زیبای لاکی و فیلی صدای پای فیل کوچولو بود که از دور شنیده می شد. لاک پشت کوچولو تا صدا را شنید، ترسید و و سرش را توی لاکش برد؛ ولی یادش رفت که دست ها و پاهای کوچولو موچولش را قایم کند. فیل کوچولو نزدیک و نزدیک تر شد. تا لاک پشت